طی دهه های گذشته کارایی الکتروانسفالوگرافی (EEG) به عنوان ابزاری مفید چه در زمینه علمی و چه بالینی اثبات شده است. اما EEG مقیاسی نه چندان دقیق از فعالیت مغزی ارائه می دهد که تعیین فرایندهای نورونی خاص مورد نظر علوم اعصاب شناختی توسط آن مشکل است. در واقع EEG مخلوط و ترکیبی از صدها منبع عصبی مختلف است که جدا کردن فرایندهای عصبی-شناختی مجزا در آن کار مشکلی است. درون EEG پاسخ های عصبی مرتبط با رویدادهای حرکتی، شناختی و حسی پنهان شده و استخراج این پاسخ ها از EEG کل با بکارگیری نوعی تکنیک میانگین گیری امکانپذیر است. این پاسخ های خاص همان پتانسیلهای وابسته به رویداد هستند که با وقوع رویدادهای خاص در ارتباط می باشند.
EEG ابزاری قوی برای درک بی نظمی های نوروبیولوژیک و ارزیابی نقل و انتقال نوروترنسمیترها می باشد. فعالیت الکتریکی قفل به زمان یا پتانسیلهای وابسته به رویداد (ERP) به ثبت فعالیت الکتریکی در فرایندهای حسی و شناختی کمک میکنند. منظور از سیگنال قفل به زمان این است که این سیگنال معمولا پس از زمان مشخصی از وقوع یک رویداد اتفاق افتاده و هر بار در همین زمان تکرار میشود. از آنجا که سیگنال به همین شکل هر بار پس از محرک تکرار میشود، با افزایش تعداد رویداد (ارائه محرک) و در نتیجه افزایش تعداد پاسخ به محرک و جمع پاسخ ها، میتوان نسبت سیگنال به نویز را بالا برد.